بایگانی
- آذر ۱۳۹۵ (۱۶)
- آبان ۱۳۹۵ (۳۸)
- مهر ۱۳۹۵ (۳۴)
- شهریور ۱۳۹۵ (۲۶)
- مرداد ۱۳۹۵ (۸)
- تیر ۱۳۹۵ (۱۴)
خلاصه آمار
پيوندها
۷۸ مطلب با موضوع «مشاوره» ثبت شده است
ترس از شکست
آیا ترس از شکست شما را فلج کرده؟ نداشتن ایده یا ابزار، زمان و یا پول، مهترین علت دست به عمل نشدن ما نیستند. معمولاً دشمن در جای عمیق تری از ذهن ما سنگر گرفته است. ما نمی توانیم از زندگی خود بهره ی چندانی ببریم مگر اینکه با ترس از شکست مقابله کنیم.
نخست به ایجاد اولین خط دفاعی، یعنی یک "زره روانی" در مقابل ترس از شکست می پردازیم. در اینجا شش ایده آورده ایم که به شما کمک می کند که به شکست متفاوت نگاه کنید و نگذارید که شما را متوقف کند.
1) شکست فقط پله ای از ترقی
است
آیا ما بیش از حد به شکست اهمیت نمی دهیم؟ ما بیش از حد بر آن تأکید می کنیم و شکست را به عنوان نتیجه نهایی می بینیم؛ به عنوان نتیجه نامطلوب چیزی که سخت برای آن تلاش کرده ایم. ما نکته اصلی را فراموش می کنیم که شکست تنها بخشی از یک فرآیند بزرگتر است: فرآیند یادگرفتن و رشد کردن.
آیا تابحال متوجه شده اید که بعضی از مردم _غیر از این همه استثنا_ فقط زمانی قوی تر می شوند که شکست می خورند؟ چگونه این کار را می کنند؟
اگر عمیق تر نگاه کنید، متوجه می شوید که آنها این طرز تفکر را در خود پرورش داده اند که شکست، بخشی طبیعی، از موفقیت است. متوجه شده اند که هر زمانی که شکست می خورند، از اشتباهات خود درس می گیرند. شکست، تنها پیامی است که می گوید چیزی را می توانستیم بطور متفاوتی انجام دهیم، پس هنوز جایی برای پیشرفت است. این همان دلیلی است که این افراد کمتر به شکست توجه می کنند؛ هیچوقت شکست را به عنوان یک حادثه ی مجزا نمی دانند بلکه آن را بخشی از یک فرآیند بزرگتر می دانند.
در زندگی، شکست های ما نقاط پایان نیستند بلکه پله های ترقی
هستند. فقط زمانی دائمی می شوند که شما به آن اجازه می دهید. فقط در صورتی نقطه
پایان می شوند که آنها را بپذیرید و دست از تلاش کردن بردارید.
2) ما هیچ وقت نمی توانیم یک
بازنده باشیم
" شکست خورده یک حادثه است، یک شخص نیست." ویلیام دی براون
در مدرسه وقتی شکست می خوردیم تمسخر می شدیم. همین که بزرگتر می شویم تمسخرها، کمتر می شود اما همیشه وجود دارد. علت ترس از شکست در ما بسیار قوی است؛ شکست می تواند شناخت، پذیرش و اعتباری را که دیگران به ما می دهد تنزل دهد.
در طولانی مدت، طوری شرطی می شویم که حس خود ارزشمندی (self-worth) را با
نتیجه عملکردهایمان، پیوند می دهیم. هر وقت که یکی از ایده هایمان شکست می خورد،
انگار اجازه می دهیم که به عزت نفسمان ضربه ای وارد شود. ما شکست را عمیقاً در خود
احساس می کنیم؛ انگار ما خودمان ایده ای هستیم که شکست خورده است.
اما نیازی نیست که به این صورت بیاندیشید. اگر چیزی را که امتحان کرده اید درست از
آب در نمی آید، به این معنی نیست که شما یک شکست خورده یا یک بازنده هستید. معنی
آن این است که شما به طور فعالانه در حال تجربه کردن و تلاش کردن هستید و در نتیجه
آن، در حال آموختن هستید. از این منظرگاه، اصطلاح شکست خورده بودن (یا موفق بودن)،
منطقی نیست.
اگر افراد اطراف شما این نکته را نمی فهمند و همچنان از شما بخاطر شکست هایتان انتقاد می کنند، احتمالاً علتش این است که آنها هنوز مفهوم تجربه کردن، تلاش کردن یا آموختن را نفهمیده اند. اما بخاطر منفی گرایی آنها ناامید نشوید. مادامیکه ذهن خود را برای تجربه باز نگاه می دارید، خود را برای اینکه مدام شکست می خورید ناراحت نکنید! افرادی که واقعاً به شما توجه دارند، همیشه از شما در شکست هایتان حمایت می کنند. آنها هیچوقت تصویر شخصی را که پشت شکست های شماست از دست نمی دهند.
3) شکست تنها راهِ به اندازه بالا رفتن است
" اگر تیرتان هر دفعه به درستی اصابت می کند، یعنی هدف یا زیادی نزدیک است و یا زیادی بزرگ." تام هیرشفیلد
تنها راه فهمیدن اینکه آیا به اندازه کافی بالا رفته اید، این است که خیلی خیلی بالا بروید و "خیلی خیلی بالا رفتن" به معنی شکست خوردن است.
یعنی اینکه اگر شما به اندازه کافی بالا نروید و یا به عبارت دیگر شکست نخورید، هیچوقت نمی توانید با اطمینان بگویید که مرزها برای شما کجا هستند.
رانندگان
مسابقه های اتوموبیل رانی، عمیقاً این مسئله را درک کرده اند. حتی در این مورد ضرب
المثلی هم دارند: "تنها راه اینکه بفمهی آیا به اندازه کافی سریع هستی، این
است که ببینی آیا تصادف می کنی یا نه".
حالا اگر می خواهید با اجتناب از شکست، در زندگی راه "بازی بی خطر" را
پیش بگیرید، می توانید با دانستن اینکه تقریباً به هدفتان رسیده اید، احساس امنیت
کنید، اما باید بدانید که هدفی مرده و آسان برای نشانه گیری انتخاب کرده اید. به
یاد داشته باشید که هیچوقت از این طریق نخواهید توانست بیشترین بهره را از زندگی
خود ببرید.
4) شکست، جزء و بخشی از
ابتکار است
"من شکست نخورده ام. فقط ده هزار راه دیگر پیدا کرده ام که جواب نمی دهد." توماس ادیسون
تا آنجا که از تولید ایده های خلاق می دانم، در حصول چیزهای شگفت آور، ایده داشتن، بخش دشوار راه نیست بلکه به عمل رساندن، دشواری راه است!
تفاوت بین ابتکار و خلاقیت این است که مبتکران کسانی نیستند که فقط در اتاق می نشینند و ایده می دهند بلکه آنها شجاعت این را دارند که از اتاق بیرون بروند و ایده ها را آزمایش کنند! حدس بزنید که چه اتفاقی می افتد وقتی که ایده هایشان را به عمل می رسانند؟
دقیقاً درست حدس زدید، در بیشتر مواقع شکست می خورند!
اما هرگاه که شکست می خورند، درسهایی را که آن شکست به آنها داده، به خاطر می سپارند و سعی می کنند که در تلاشهای متوالی خود، به حل مسئله نزدیک شوند.
یکی از بانفوذترین کتابهای قرن بیستم (و یکی از کتابهای مورد علاقه من)، کتاب " ذن و هنر نگهداری از موتورسیکلت" است که پیش از چاپش، 121 ناشر، آن را نپذیرفته بودند. و مطمئنم که این فقط یکی از تعداد زیادی از داستانهای ایستادگی در برابر شکست است که تا بحال شنیده اید.
این را در نظر داشته باشید که اگر نهایتاً به یک موفقیت دست بیابید، مردم به زحمت، شکستهای شما را به یاد خواهند آورد. اگر هنوز هم با دانستن این نکته نمی توانید بر مسئله غرورتان در مورد شکست غلبه کنید (بخش دو را ملاحظه کنید)، شانس دیگر شما این است که به این فکر کنید که اگر به تلاش خود ادامه دهید و در بعضی از نقاط به موفقیتهایی دست یابید، همه اشتباهات شما بطور جادویی از بین می رود.
5) شکست معمولاً به آن بدی که
ما تصور می کنیم نیست
"تجربه، نامی است که به سادگی بر اشتباهاتمان می نامیم." اسکار وایلد
بله، شکست ممکن است خیلی هم بد نباشد؛ اما آیا فکر می کنید که اگر بگویم که از
شکست می توانیم لذت ببریم، خیلی مبالغه می کنم؟
جداً می گویم، مواردی بوده که خیلی از شکست می ترسیدم و وقتی که همانطور که انتظار می رفت، شکست خوردم، بسیار احساس آسودگی پیدا کردم. بزرگترین تهدید را پشت سر گذاشته بودم و دیگر چیزی برای ترسیدن نبود و ذهنم دوباره وضوح پیدا کرد. شکست، مطمئناً می تواند شما را آزاد کند.
آیا تا بحال شکست خورده اید؟ آیا به آن میزان وحشتناک بوده که انتظار داشته اید؟ خوب، حالا که دارید این مقاله را می خوانید به این معناست که از همه شکست هایتان جان سالم به در برده اید. حقیقت این است که شکست، هرگز به آن بدی که ما تصور می کنیم نیست. معمولاً ترس از شکست، خیلی وحشتناک تر از خود شکست است.
غالباً مردمی که در هیچ چیز شکست نخورده اند، فکر می کنند که شکست، بدبختی است. و چون تا بحال شکست نخورده اند فکر می کنند که همه چیز را می دانند. این افراد از یادگرفتن امتناع می کنند. هر بار که شکست می خوریم، به دنبال درسی که پشت آن شکست پنهان است می گردیم و از آن به عنوان فرصتی برای قوی تر شدن، عاقل تر شدن و یا فرد بهتری شدن استفاده می کنیم.
6) هر کسی می ترسد، هر کسی!
" شجاعت، نبود ترس نیست، بلکه قضاوتی است که می گوید چیز مهمتری از ترس هم هست." اَمبروز رِدمون
می خواهم رازی را به شما بگویم: نفر بعدی، به اندازه شما ترسیده. همه ما از شکست می ترسیم، حتی بزرگترین نوابغی که می توانید فکرش را بکنید. در واقع آنها بیشتر درباره شکست تقلا می کنند.
این چیز بدی نیست. ترس شما کاملاً طبیعی است، اگر حداقل، آنچه را که انجام می دهید ارزشش را داشته باشد، ترس از شکست همواره بخشی از راه خواهد بود. هیچوقت کاملاً از بین نمی رود.
آنان که به هدف رسیده اند برای این موفق نشده اند که نمی ترسیدند، بلکه برای این موفق شدند که هر روزه و بارها و بارها، به ترس از شکست غلبه کرده اند. آنان می دانند که ترس، هیچوقت از بین نمی رود اما اجازه نمی دهند که آنها را از حرکت باز دارد.
این مبارزه ای است که ارزشش را دارد و تمرین پایان ناپذیری است که همواره در آن شرکت می کنیم.
اکنون زمان این رسیده که به سوی عمل کردن، حرکت کنیم. در این قسمت، شش استراتژی قدرتمند آورده شده که می توانید آنها را از همین حالا، برای مقابله با ترس از شکست به کار ببرید.
1) ترس خود را تصدیق کنید
دلیل موجهی وجود دارد که چرا تصدیق، اولین مرحله ی هر برنامه ی
بازیابی دوازده مرحله ای است؛ چون ما نمی توانیم با دشمنی بجنگیم که آن را نمی
بینیم. تنها وقتی، زره روانی ساخته شده در برابر ترس می تواند مفید باشد که کاملاً
ترسمان را از شکست بپذیریم.
با این وجود، تصدیق ترس از شکست، همیشه آسان نیست. در خیلی از
مواقع، ترس از شکست بصورت زیرکانه ای تغییر چهره می دهد و به شکل اضطراب داشتن، به
تعویق انداختن و دیگر شکل های مقاومت تبدیل می شود.
یک راه عالی برای
افشای ترسها، روش قدیمی و ساده ی شرح حال نویسی است. تکنیک دیگری که بطور شگفت
آوری جواب می دهد، گفتگو کردن با یک اردک پلاستیکی است! خیلی وقتها به کلام آوردن
مشکلاتمان، تمام آن چیزی است که برای روشن ساختن آن نیاز داریم.
در مورد طبیعت ترس خود جستجو کنید؛ ترس شما درباره چیست؟ آن چه که مردم درباره شما می گویند؟ دقیقاً از چه نگران هستید؟ سعی کنید تا جایی که می توانید جزئیات را کندوکاو کنید. هر چقدر که بتوانید علل اصلی ترس خود را مشخص کنید بهتر است.
2) حال، یک قدم کوچک بردارید
وقتی که ترسمان را پذیرفتیم، هیچ استراتژی، بهتر از وارد عمل شدن نیست. در اینجا، به عمل وارد شدن و نتایج را مشاهده کردن، بهترین محرک است. لِمی که در اینجا به کار می بریم این است که نیازی به عملکرد شجاعانه و جسورانه نیست؛ در اینجا یک قدم کوچک به خوبی عمل می کند.
قدمهای کوچک، پاسخ خودبخودی مغز ما را به ترس، دور می زنند. اگر بخواهیم به یکباره چالشهای بزرگ را به عهده بگیریم، امکان دارد که از پا بیافتیم، اما وقتی بر قدمهای کوچک متمرکز می شویم، وضع به این صورت نیست. به محض اینکه به اولین موفقیت کوچکمان دست پیدا کردیم، برای ادامه راه، شروع به بنا نهادن اعتماد به نفسمان می کنیم.
قدمهای کوچک، هدف بسیار مهم دیگری هم دارند: می توان از آنها به عنوان یک مکانیزیم عالی برای فیدبک گرفتن، استفاده کرد. هر قدم کوچک می تواند به شما در تصحیح مسیر عملکردتان کمک کند. در بیشتر مواقع، برنامه ها، به ندرت یک جهته است؛ وقتی در برنامه به طور مداوم از ابزار فیدبکی، برای تصحیح مسیر آن استفاده می شود، می توان دقیقاً به هدف آن رسید.
بنابراین به کوچکترین قدم ممکن در پروژه خود بیاندیشید؛ قدمی که مطمئن هستید می توانید آن را به انجام برسانید و آن را همین اکنون انجام دهید. بعد از آنکه آن را انجام دادید، قدم بعدی را شروع کنید، سپس تمیزکاری کرده و تکرار کنید. هر چقدر قدم اول کوچکتر باشد، بهتر است.
3) موارد نامشخص را کاهش دهید
نامشخص بودن، یکی از بزرگترین منابع ترس و اضطراب است. معمولاً ترس به این دلیل خود را نشان می دهد که حداقل، یک جنبه از چالش پیش روی ما ناآشنا و ناشناس است.
وقتی ما بخش شناخته شده و ناشناس مشکل را تشخیص نمی دهیم، وضع از این هم بدتر می شود؛ همه چیز با هم مخلوط می شود و نتیجه آن حبابی از ترس و اضطراب در ذهن ماست.
واضح کردن اینکه چه وظیفه ای بیشترین بخش نامشخص قضیه است، به ما کمک می کند که انرژی ذهنی خود را نه فقط برای روبرو شدن با آن وظایف، بلکه همه وظایف پروژه تقویت کنیم.
بعضی مواقع، ما معمولاً با انجام وظایف آسان تر و به تعویق
انداختن وظایف نامشخص، اطمینان دوباره پیدا می کنیم. البته این در شروع کار، برای
راه انداختن ما خوب است، اما اگر به عقب انداختن وظایف نامشخص ادامه بدهیم، این
وظایف به گیرانداختن ما و نوشیدن شیره انرژیمان، ادامه خواهد داد. بنابراین، بعد از
اینکه کمی شتاب گرفتیم (بوسیله عمل کردن به قدمهای کوچک)، آنچه که باید به دنبال
آن برویم، نامشخص ترین وظایف هستند.
لیستی از وظایف
پروژه خود ایجاد کنید، باید در آن مشخص شود که مهمترین منابع نامشخص کدام است و
سپس به سرعت با آنها مقابله کرد.
4) قبل از اجرای ایده ها، آنها را جمع کنید
آیا این نکته را در نظر گرفته اید که ترس از شکست، ممکن است سیگنالی باشد که به شما می گوید از منظرگاه اشتباهی، به مسئله روی آورده اید؟
اگر این مورد درست باشد، پس چرا قبل از اینکه به مرحله اقدام دست بزنید، ایده های بیشتری را جمع نمی کنید؟ یکبار شخصی به من گفت که " هر ایده ای در صورتی که تنها ایده توست، می تواند ایده بدی باشد"، من با نظرش موافق هستم.
نداشتن هیچ حق انتخابی، وحشتناک است، چون ما را به این فکر سوق می دهد که "پیروزی تنها راه انتخاب ماست". باعث می شود که باور کنیم نتیجه ای که انتظارش را داریم، تنها راه ممکن است و ما باید حتماً به درستی به آن برسیم وگرنه...
واضحاً، در اینجا مسئله، کم بودن راه جایگزین است؛ این ترس،
بوجود آمده است که شرایط ما، وضعیت "یا همه چیز و یا هیچ چیز" است.
برای خارج شدن از این شرایط، باید ایده های خیلی زیادی پیدا کرد و بعد از آن، کمیت، کیفیت به بار خواهد آورد. نه تنها تعداد زیادی راه جایگزین دارید تا بتوانید احساس امنیت کنید، بلکه همچنین می توانید مسئله را با استفاده از یک ایده بهتر از ایده اصلی، حل کنید.
اگر تنها یک ایده دارید، از به اجرا رسانیدن آن خودداری کنید. از
روشهای زیادی که برای تولید ایده است استفاده کنید؛ روش مورد علاقه من، روش
لیستهای صدتایی (list of 100) و سهمیه های ایده (idea quota) است.
5) برای شکست، برنامه ریزی کنید
همانطور که در بخش اول این مقاله بحث شد، شکست جزء و بخشی از زندگی است. معنی این جمله چیست؟ در ملخص کلام، غالباً اگر همه چیز را درست انجام دهید، شکست خواهید خورد.
وقتی در فیلمها (بخصوص فیلمهای جنگی)، این دیالوگ را که "نقشه
احتمالی چیست؟" می شنوم و سپس جواب کلیشه ای آن که " در اینجا شکست،
گزینه ای برای انتخاب نیست"، چشمم را از خشم گرد می شود، فکر می کنید چرا؟
چون بدون توجه به اهمیت نتیجه، شکست نه تنها یک گزینه است بلکه اتفاقاً یک گزینه
محتمل است.
خصوصاً وقتی کار مبتکرانه ای انجام می دهیم، شکست یک "مورد
غیر محتملی نیست که باید فقط از آن آگاه باشیم". کاملاً خلاف این صادق است،
شکست خوردن، هنجاری طبیعی است. انتظار شکست را داشته باشید و برای آن آماده باشید.
بجای اینکه تظاهر کنید که شکست نمی تواند رخ دهد، آماده هوشمندانه شکست خوردن و
آموختن از آن باشید.
بگذارید مسئله را واضح کنیم: این به معنی استقرار برای شکست
نیست بلکه این کار برای این است که اگر این اتفاق افتاد، زیادی غافلگیر نشوید.
نکته ای که ممکن است در مرحله اول خلاف انتظار به نظر برسد، این است که وقتی شکست را به عنوان یک نتیجه محتمل در نظر می گیرید، احتمال پیروزیتان به شدت افزایش می یابد؛ کامل تر و همه جانبه تر در مورد مسئله خواهید اندیشید و مطمئن تر و آماده تر خواهید بود.
قبل از دست به کار شدن و فقط منتظر پیروزی بودن، لحظه ای صبر کنید و ببینید که اگر همه چیز طوری که انتظار دارید پیش نرود، چه کار خواهید کرد؟
6) بازی را دوباره تعریف کنید
همه ما می خواهیم موفق شویم، اما آیا تابحال شده که برای لحظه ای مکث کنید و بپرسید که واقعاً "موفق بودن یعنی چه؟"
نمی توانم این مقاله را بدون بیان این نکته به پایان برسانم که همه ما در تعریف موفقیت، آزاد هستیم. می دانم که کمی ناواضح به نظر می رسد، اما منظورم این است که تعریف "شکست" و "پیروزی" کاملاً به شما بستگی دارد. شما واقعاً نیازی به وفادار ماندن به استاندارد بخصوصی برای این تعاریف نیستید!
ممکن است شما موفقیت را با عقیده ای معمولی، که به موفقیت به
دید نتیجه ذاتی آن نگاه می کند نبینید، بلکه آن را با میزان لذت و سرگرمی که در طی
راه داشتید اندازه بگیرید، یا شاید آموختن برایتان مهم باشد، شاید هم هیجان و
تجربه چیزهای جدید! راه های بسیاری است که چیزی، موفقیت آمیز باشد و واقعاً تأسف
بار است که از همه این راه ها چشم پوشی کنیم و فقط به جواب ندادن آن فکر کنیم.
بیایید این عقیده را رها کنیم که فقط یک نتیجه موفقیت آمیز وجود
دارد و همه احتمالات دیگر بلا استثنا، به معنی شکست هستند؛ هر نتیجه ای به طریقی
موفقیت آمیز است. ممکن است که به نتیجه ای که انتظارش را داشته اید نرسیده باشید
اما چیز جدیدی درباره خود یاد گرفته باشید. شاید توانایی بخودآیی و بازیابی خویش
را پرورش داده اید. یا ممکن است در طول راه، اوقات خوشی داشته اید.
در هر صورت، با خود صادق باشید؛ تظاهر نکنید که اصلاً به نتیجه توجهی ندارید. منظور، فریب دادن خودتان در زمان شکست نیست، بلکه تلاشی هوشمندانه برای تغییر طرز تفکرتان و رهایی شما از محدود کردن خود به یک نتیجه است.
کلام پایانی
همانطور که ReddyK، یکی از خواننده های قدیمی وبلاگ ذهن روشن (Litemind) اشاره می کند، غلبه بر ترس بخشی از جسارت و بصیرت است. خوشبختانه، با کمک ایده های این مقاله (به همراه سایر ایده های آورده شده در بخش نخست) در هر موردی که با آن روبرو هستید، ابزاری برای مقابله بهتر با ترس از شکست خواهید داشت.
شکست، تبدیل به یک کلمه کثیف شده است اما نباید این گونه باشد. با شکست دوست شوید، تا شکست را حقیقتاً به آغوش نکشید، شایسته آنچه که موفقیت نامیده می شود نخواهید بود.
دیدگاه
روش تست زدن موفق
روش تست زدن موفق بطور کلی بحث آزمون دادن چه بصورت تشریحی و چه بصورت تستی ،چه شفاهی چه کتبی ، جزء جدای ناپذیر در هر مقطعی است روش.
روش تست زدن موفق: اولین قدم تست زدن
بطور کلی بحث آزمون دادن چه بصورت تشریحی و چه بصورت تستی ،چه شفاهی چه کتبی ، جزء جدای ناپذیر در هر مقطعی است، معمولاً یکی از مشکلات دانش آموزان یا دانشجویان این است که گاهی اوقات و در برخی دروس،نتایج آزمون ها، انتظارات آنها را برآورده نمی کند و به عبارت دیگر نمرات آنها از سطح انتظارشان پایین تر است. شاید این جمله را بارها و بارها شنیده باشیم که دانش آموزی می گوید: خیلی خوانده بودم، نمی دانم چرا نمره ام پایین است.
بطور خلاصه برای پاسخ دادن به ای سوال باید گفت که نوع تمرین ومطالعه قبل از آزمون با ماهیت آزمون هماهنگی داشته باشد، بطور مثال اگر دانش آموز یا دانشجو برای موفقیت در آزمون ریاضیات بیشتر به مطالعه مفاهیم ریاضی(و نه حل تمرینات)بپردازد،احتمالاً نتیجه او در آزمون در حد انتظاراتش نخواهد بود،برای آنکه این مفهوم بیشتر تشریح شود به توضیح زیر توجه کنید.
بطور کلی دروس به دو دسته تقسیم می شوند:
1) بیشتر تحلیلی : اگر دروسی نیاز به تمرین زیاد برای افزایش مهارت حل تمرین داشته باشد و به عبارت دیگر خواندن آن به تنهایی دردی را دوا نکند،آن درس تحلیلی است. مثل ریاضیات،فیزیک،عربی
2) بیشتر توصیفی: به دروسی که با خواندن بیشتر می توان در آنها تسلط بسیار بالایی دست پیدا کرد و معمولاً به حل تمرین زیاد نیاز ندارد،توصیفی گویند. مثل:زیست شناسی ،ادبیات،معارف و...
سوال: چگونه برای یک آزمون توصیفی خود را آماده کنیم؟
پاسخ: علاوه بر نکاتی که در مباحث روس مطالعه PQ5R دیدید، باید مراحل بازگو کردن یا توصیف کردن (Recite) را خیلی انجام دهید، به عبارت دیگر تیتر مطا لب را نگاه کرده و سعی کنید نکات آن پاراگراف را بگویید و سپس بازگشته و نکات جا افتاده را با روش دیگر مطالعه کنید. ( چون اگر روش قبلی مطالعه خود را تکرار کنید ، باز هم آن را یاد نمی گیرید و یا فراموش خواهید کرد. )
به عبارت دیگر برای تسلط روی مباحث توصیفی باید خروجی های شفاهی زیادی از خود بگیریم. در این جا خروجی یعنی پاسخ گویی مطالب با کمک آموخته های ذهنی خود ، علاوه بر این ، باید زمان بندی مرور هم به خوبی رعایت شود.
سوال : چگونه برای یک آزمون تحلیلی مثل : ریاضی ، فیزیک ، فصل استوکیومتری شیمی ، مبحث ژ نتیک زیست ، عربی و ... خود را آماده کنیم؟
پاسخ : خروجی گرفتن و افزایش قدرت پاسخ گویی در این دروس با زیاد خواندن به دست نمی آید ، در چنین دروسی باید تمرین نوشتاری ( حل تمرین ) بیشتری انجام داد و این کار اگر تدریجی باشد نتایج بهتری به دنبال خواهد داشت. مثلاً اگر دانش آموزی روزانه 5 الی 10 تمرین فیزیک حل کند ، به زودی در این درس جزو بهترین های کلاس خود خواهد شد ، در صورتی که اگر این تمرینات را یک جا قبل از امتحانات حل کند ، چنین رشد قابل توجهی نخواهد داشت.
و حال چند نکته در مورد روش تست زنی صحیح که به صورت جداول ارایه می شود:
تست زنی آموزشی |
تست زنی سنجشی |
بهتر است بلافاصله یا با فاصله ی کمی از مطالعه انجام شود. |
بهتر است با فاصله ی زمانی بیش تری از مطالعه انجام شود ( با نظر مشاور ) |
برای افزایش مهارت تست زنی و آموختن نکات درسی انجام می شود. |
برای افزایش سرعت انتقال و حضور ذهن و جامعیت ذهنی انجام می شود. |
درصدگیری انجام نمی شود و اهمیت ندارد. |
پس از اتمام کل تست ها رفع اشکال انجام شود و درصدگیری شود. |
زمان صرف شده در تست زنی مهم نیست. |
حتماً باید تست زنی کنترل شود . ( با نظر مشاور ) |
کم یا زیاد بودن تعداد تست ها مهم نیست. |
تعداد تست ها نباید کم باشد ( با نظر مشاور ) |
پس از رفع اشکال هر تست ، نکته ی مربوط به آن باید نت برداری شود. |
پس از اتمام آزمون نکات مربوط به تست ها نت برداری می شود. |
بهتر است تست ها در حد سختی تست های کنکور و یا بالاتر باشد. |
بهتر است در حد سختی تست های کنکور باشد. |
بهتر است گزینه های غلط و درست تمام تست ها بررسی و تحلیل شود. |
گزینه های غلط و درست تست هایی که نزده ایم یا غلط زده ایم بررسی می شود. |
تعداد دروس بهتر است کم باشد ( برای جلوگیری از خستگی ) |
تعداد دروس بهتر است زیاد باشد . ( برای تمرین افزایش حضور ذهن ) |
تنوع تست ها باید زیاد باشد و تا حد امکان فرم تست ها تکراری نباشند. |
اگر فرم تست ها تکراری هم باشد ، اشکالی ندارد. |
با اشتباهات خود چه کنیم ؟
فرض کنید در یک آزمون جامع ( شامل تمام دروس ) شرکت کرده اید ، پس از آزمون متوجه خطاهای بسیاری شده اید که اگر اتفاق نمی افتاد ، نمره و رتبه شما بهتر می شد ، درست است که ناراحت هستید اما می توانید این شکست را به عنوان مقدمه پیروزی برای خود در نظر بگیرید به شرطی که عاقلانه عمل کنید و قبل از اقدام به هر کاری ابتدا اشتباه های خود را بشناسید و سپس به روش پیشنهاد شده ، آنها را به حداقل برسانید ، اشتباهات شما می تواند به دو دسته کلی تقسیم شود .
دسته اول : اشتباهات عملی که عبارتند از :
الف) عدم تسلط کافی به مباحث درسی .
ب) نخواندن درس و اتکا کردن به حضور در کلاس.
ج) سطحی خواندن درس ، چرا که فکر می کنید آن را می دانید.
د) شیوه های غلط مطالعه .
* درس خوانده اید ولی تمرین و تست کار نکرده اید.
1- درس را خوانده و بدون تمرین و آموزش لازم ، تست زده اید.
2- درس را با تمرین کافی کار کرده اید ولی تست نزده اید.
3- بدون درس خواندن به سراغ تمرین و تست رفته اید .
4- برای درس های عمومی تست کار نکرده اید.
5- هفته اول درس ها را خوانده اید و در هفته دوم تست هایش را زده اید.
دسته دوم : اشتباهات رایج ( به نظر پیش پا افتاده )
این اشتباهات عبارتند از :
الف) اشتباهات افقی ، تست را حل کرده به جواب عدد دو رسیده اید که در گزینه ( 3 ) است ولی اشتباهاً گزینه ( 2 ) را می زنید.
ب) اشتباهات عمودی ، پاسخ سوال 15 را در گزینه های سوال 14 یا 16 علامت می زنید.
ج) اشتباه محاسباتی ( 2 ضرب در 3 را 5 ، علامت منی را در نظر گرفتن و ... )
د) درست نخواندن صورت تست
ه ) درست نخواندن گزینه های تست
و) سرعت بیش از حد
ز) تک بعدی دیدن تست ( در سوال بیش از یک پرسش بوده و ما فقط اولی را پاسخ داده ایم )
ممکن است اشتباهات دیگری هم علاوه بر اشتباهات فوق وجود داشته باشد که بهتر است آنها را نیز تثبیت کنید و جهت ساده سازی کار به ترتیب زیر عمل کنید :
1- درصد خطای هر یک از دروس آزمون را به دست آورید ( تعداد غلط هر درس تقسیم بر تعداد سوال آن درس ضرب در 100 )
2- درس را با درصد خطای بالا را به عنوان مشکل عمده در نظر بگیرید.
3- برای درس فوق ( مشکل عمده ) بیشترین تکرار علت خطا را معین کنید.
منبع: آنلاین
دیدگاه
حواستان را جمع کنید ، تمرکز سخت نیست
همه ما به تمرکز نیاز داریم. ولی گاهی اوقات افکار شما پراکنده است و ذهنتان از موضوعی به موضوع دیگر کشیده میشود. در چنین مواقعی است که نیاز دارید یاد بگیرید چگونه حافظه خود را تقویت کنید؟ تقویت حافظه عبارت است از یادگیری های منظم ذهنی و مرتب کردن عواملی که یکباره به ذهن ما خطور میکنند.
کم کردن حواس پرتکنها معمولاً بهترین راه افزایش تمرکز است. البته
یک سری فعالیتهای مثبت برای افزایش تمرکز میتوانید انجام دهید. مثلاً استراحتهای
منظم داشته باشید و یک تعادلی بین انتظارات خود و سطح تواناییهایتان برقرار کنید.
در این قسمت راهبردهایی برای افزایش تمرکز توضیح داده شده است:
تهیه لیست
اولین مانع
تمرکز، اطلاعات و افکار شما است که به صورت آشفته، در مغز شما قرار دارد، پس تصمیم
بگیرید که آنها را بنویسید. وقتی مطالعه میکنید لیستی از کارهایی که میخواهید
انجام دهید (مثلاً شستن لباسها، زنگ زدن به دوستان، نوشتن تکلیف دروس دیگر و …) رادرست
کنید ومواردی که به ذهنتان میآید را به آن اضافه کنید.
در ضمن تاریخ انجام کارهایتان را نیز یادداشت نمایید. این کار خیال
شما را از بابت مشکلی که ذهنتان را اشغال میکند، راحت خواهد کرد. اگر با این کار
هم مشکل دستبردار نیست، بهتر است از مطالعه صرفنظر کنید و به دنبال رفع مشکل
برخیزید و بعد از این که خیالتان راحت شد، به مطالعه بپردازید.
استراحت کنید
اگر برای افزایش تمرکزتان مجبورید برخی نیازهای خود را سرکوب کنید، هر از گاهی آن نیازها پیروز میشوند و تمرکز شما را به هم میزنند. مثلاً اگر بخواهید نیاز اساسی مانند گرسنگی را انکار کنید تنها چیزی که به آن میتوانید فکر کنید غذا است! پس توصیه میشود چند دقیقه استراحت کنید و آن نیاز را برآورده کنید و سپس به مطالعه ادامه دهید.
بین اهدافتان و مهارتهایتان تعادل برقرار کنید
یک روانشناس به نام میهالی سیسک اعتقاد دارد: بهترین نوع تمرکز ذهنی وقتی برقرار میشود که یک تعادلی بین آن تعداد کاری که میپذیرید و سطح مهارتی که شما دارا هستید، ایجاد شود. اگر پذیرش یک کاری بیشتر از حد مهارت شما است، بعد از شروع به انجام آن اضطراب و نه تمرکز حاصل میشود و برعکس اگر مهارتهای بالا داشته باشید ولی کاری را به مبارزه نطلبید، ناراحت خواهید شد و حواستان به راحتی پرت میشود و نهایتاً اگر هر ۲ سطح مهارت و مبارزهطلبی شما کم باشد شما نسبتاً بیعاطفه میشوید و هدفی برای بالا بردن تمرکز نخواهید داشت.
از مشاور کمک بخواهید
اگر فهمیدید که با موضوعی درگیر هستید، امروز و فردا نکنید و قبل از آن که به مرحله اضطراب و یا بدتر بیعاطفگی و بیعلاقگی برسید از یک مشاور کمک بگیرید. به مرکز مشاوره و راهنمایی دانشکده بروید و از مشاور کمک بخواهید. در اغلب موارد زیاد طول نمیکشد که مشاور مشکل شما را حل میکند و به شما کمک میکند که بقیه سال تحصیلی یا ترم را به راحتی بگذرانید.
مباحثه کنید
همیشه کنار هم جمع شوید و در گروههای کوچک دانشآموزی، دانشجویی و یا گروه های کوچک فکری درباره موضوعات ویژه و کل درس بحث کنید وقتی این مباحث رد و بدل میشود مقدار زیادی راجع به موضوع درس یاد میگیرید و موضوع درس ممکن است زندهتر به نظر برسد و حتی ممکن است علاقهِ برخی از اعضای گروه به شما سرایت کند و شما را با آن موضوع آشناتر و در نتیجه علاقهمندتر کند.
از یک کتاب جایگزین و یا کتابهای تمرین استفاده کنید
اگر فکر میکنید
با درسی مشکل دارید، ممکن است با کتاب درسیاش مشکل داشته باشید نه با موضوع درس.
با مقدار کمی وقت صرف کردن در کتابخانه یا کتابفروشی ممکن است کتابهایی را پیدا
کنید که در آن نویسندگان، دیگر موضوعات مشابه را به روشی که برای شما قابل فهمتر
است بیان کردهاند و این دو میتوانند مکمل یکدیگر باشند و یا اگر شما به اندازه
برآورده کردن نیازهای دوره، مهارت کسب نکردهاید، نیاز به تمرین بیشتری دارید.
کتابهای تمرین، تمرینات بیشتری برای ایدههایی که در کتابتان فراهم
میشود بیان میکند. این کتابهای کمک درسی با بالا بردن توانایی شما در آنچه
فراگرفتهاید علاقه شما را زیادتر میکند.
برای مطالعهتان اهداف واقعگرایانه برگزینید
بیشتر مواقع شما کاری خارج از حیطه مهارتهای خود برمیگزینید. شما با مشکلی مواجه میشوید که به راحتی بیان میشود به جای اینکه بخواهید مطالب یک ترم را در یک دورهِ ماراتون در آخر ترم فرا بگیرید عادتتان را تغییر دهید و اگر تا به حال کمکار بودهاید و مطالعه نمیکردید شروع کنید.
وقفهها را حذف کنید
اگر بین مطالعهتان وقفه داشته باشید تمرکزتان به هم میخورد بنابراین به دوستان و آشنایان توضیح دهید که نمیخواهید هنگام مطالعه مزاحمتان شوند. اگر دوستانتان هنگام مطالعه مزاحمتان میشوند، آنها را با دوستانی که این گونه نیستند، جایگزین کنید.
با کارهای ساده شروع کنید
یک لیستی از
کارهایی که میخواهید انجام دهید را تهیه کنید و کارهای سادهتر را اول انجام
دهید. اگر دو کار از یک درجه از اهمیت برخوردارند ابتدا آن کاری که برای شما آسانتر
است را انجام دهید.
یک راه دیگر برای شروع کردن، مرور مطالب مطالعه شده است. مثلاً اگر
یک مسأله آمار تازه، میخواهید حل کنید ابتدا مسائلی که قبلاً حل کردهاید را مرور
کنید و سپس مسأله جدید را حل کنید.
کارهای سخت را قبول کنید
وقتی فکر میکنید
که یک چیزی سخت و ناخوشایند است، روی قبول آن کار نمیتوانید تمرکز داشته باشید.
ذهنیت <من
نمیتوانم این کار سخت را انجام دهم>با ذهنیت <برای دستیابی به اهداف ارزنده آینده این کار را میپذیرم
و میتوانم این کار و هر کار سخت دیگری را انجام میدهم>بسیار متفاوت است.همهِ آنهایی که به اهداف مهم میرسند،
کارهای سخت انجام میدهند. آنها برای رسیدن به اهدافشان مشتاقانه تلاش میکنند.
به خودتان برای مطالعه پاداش دهید
شما میتوانید برای متمرکز شدن، خودتان را تشویق کنید. مثلاً بعد از دو ساعت مطالعه یک برنامه خوشایند (یک مجله میخوانم، در پارک قدم میزنم و …) برای خودتان درنظر بگیرید.
مطالعه با پاداش معمولاً مولد است. اگر شما تنها سر ساعت فرصت مطالعه داشته باشید، چون تفریحی را در برنامه خود قرار دادهاید حداکثر استفاده را از این فرصت مطالعه میکنید. پاداش را برای تقویت اراده به خود بدهید و اگر در انجام مطالعه کوتاهی نمودید، پاداش خود را حذف کنید.
افزایش فعالیت ها
اگر یک مطلب را سرسری بخوانید، تمرکز شما به راحتی برهم میریزد. در عوض برای هر قسمت ، سرتان را تکان دهید و به دنبال پرسش بگردید. برای این مرحله باید بگویید “چگونه میتوانم سطح فعالیتم را در حین مطالعه بالا ببرم؟” سپس مطالعه کنید تا جواب این پرسش را پیدا کنید. این کار ساده را انجام دهید. پرسش هایی که برای هر قسمت طرح میکنید مرکزیتی به افکار شما میدهند و باعث میشوند که روی مطلب مورد مطالعه مسلط شوید. همچنین هنگامی که درس میخوانید میتوانید لیستی از پرسشها را تهیه کنید و برای پیدا کردن جواب پرسشها ، به درس گوش دهید. هر از گاهی ، مکان خود را تغییر دهید. در جایی که خیلی سرد است، ننشینید. جا به جا شدن ، به حرکت خون در بدن کمک میکند و باعث میشود که اکسیژن بیشتری به مغز شما برسد و شاداب و سرحال باشید.
روش های ذهنی دیگر چوب خط زدن برای افکار مزاحم
کارتهای کوچکی
درست کنید و آنها را به ۳ قسمت مساوی
تقسیم کنید. یک قسمت را به صبح ، یک قسمت را به بعد از ظهر و قسمت سوم را به شب
اختصاص دهید. هر بار که تمرکزتان به هم ریخت و حواستان پرت شد، یک خط در قسمت
مخصوص به آن بکشید. برای هر روز یک کارت برای خود تهیه کنید. وقتی به اندازه کافی
ماهر شدید خواهید دید که تعداد خطها روز به روز کاهش مییابد و این واقعاً جالب و
هیجان انگیز است.
زمان استراحت
استراحت کوتاهی برای خودتان در نظر بگیرید. هنگامی که استراحت میکنید، اکسیژن بیشتری به مغزتان میرسد. بلند شوید و برای چند دقیقه در اتاق قدم بزنید. وقتی ما برای مدت طولانی مینشینیم، خون بدن ما به دلیل نیروی جاذبه ، به طرف پایین ترین نقطه بدنمان ، یعنی پاها کشیده میشود. ماهیچههای ما همانند یک پمپ عمل میکنند و هنگامی که ما راه میرویم، خون را بطور یکنواخت به سرتاسر بدن ما میرسانند. در نتیجه ، اکسیژن بیشتری به مغز میرسد و باعث احساس شادابی و نشاط در بدن میشود.
عوض کردن موضوع
بسیاری از
دانش آموزان بوسیله تغییردادن موضوع مطالعه ، به تمرکزشان کمک میکنند. شما هم میتوانید
موضوعات متفاوتی را در نظر گرفته و با عوض کردن عنوان درسهایی که باید مطالعه
نمایید، آنها را منظم کنید.
جایزه و پاداش
هنگامی که کاری را بطور کامل انجام دادید، به خودتان پاداش دهید. کار شما ممکن است خیلی کوچک باشد و یا شاید یک مسئولیت بزرگ ، که شما باید آن را به پایان برسانید. پاداشی که برای خودتان در نظر میگیرید، ممکن است قدم زدن در اطراف ساختمان ، یک لیوان آب و یا خواندن یک مطلب جالب و خندهدار در روزنامه باشد. برای پروژه های مخصوص ، مانند پروژه پایان ترم یا دوره کردن یک کتاب حجیم ، پاداش و جایزه ویژهای در نظر بگیرید که اگر آنها را انجام دادید برای خودتان مثلاً یک پیتزای مخصوص بخرید، به سینما بروید و یا بعد از ظهر را تلویزیون تماشا کنید. بعضی از جایزه ها میتوانند خیلی بزرگ باشند. از این جوایز برای تکالیف سخت یا پروژه های طولانی استفاده کنید. وقتی کار بزرگی را انجام دادید، از پاداشهای معمولی استفاده نکنید.
پرورش ذهن آشفته
پرورش تمرکز ، یک مهارت است. پرتاب توپ بسکتبال به طرف حلقه ، تایپ کردن و یا مطالعه ، نیاز به مهارت دارند. یادگیری یک مهارت نیز نیاز به تمرین و ممارست دارد. همانطور که وقتی دارویی را مصرف میکنید ، در بدن بدون کمک شما عمل میکند و با کارهای شما تداخل پیدا نمیکند، در مورد یک موضوع هم همین طور است و نباید با ورود افکار دیگر بر هم بریزد. عمل تمرکز ، به تمرین احتیاج دارد. شاید در هنگام شروع تمرینات ، ابتدا تغییرات کمی را حس کنید، ولی پس از ۴ تا۶ هفته که از پرورش ذهن و یادگیری مهارتها گذشت، متوجه پیشرفتهای قابل توجهی خواهید شد و پس از مدت کوتاهی درمییابید که چه سالهایی را برای تقویت حافظه و تمرکز ذهن خود هدر دادهاید.
سعی کنید از تکنیکهایی که مفید و مؤثر به نظر میرسند، استفاده کنید و حداقل به مدت ۳ روز آنها را بطور صحیح بکار ببندید. اگر متوجه تغییرات کمی شدید ، پیشنهاد میشود تمرینات خود را ادامه دهید، چون در تمرکز ذهن شما مؤثر خواهد بود. همچنین میتوانید در محیط اطرافتان نیز تغییراتی بدهید که ممکن است برای شما مفید باشند. عمده تکنیهای پرورش ذهن برای کسب تمرکز حواس در زیر آمده است.
حواست را جمع کن
این شیوه ممکن است ظاهراً ساده به نظر بیاید، ولی در عین حال بسیار مؤثر است. هنگامی که حواستان پرت میشود و ذهنتان سرگردان است، مرتب به خودتان هشدار دهید که “حواست را جمع کن”. این روش کم کم سبب میشود که توجه شما به موضوع مورد نظرتان جلب شود. برای مثال ، هنگامی که در کلاس هستید و ذهن شما را کنفرانس کلاسی ، تکالیفی که دارید، تاریخ ، ساعت صرف غذا و یا هر چیز دیگری پر کرده ، به خودتان بگویید: “حواست را جمع کن و به کنفرانس توجه کن”. به هر حال تا حدی که ممکن است اجازه ندهید تمرکزتان به هم بریزد. و دوباره این هشدار را پیش خودتان تکرار کنید: “حواست را جمع کن”.
هنگامی که افکار مزاحم خود را پیدا کردید، کم کم با تکنیک “حواست را جمع کن” به حال بر میگردید. اگر یک شخص معمولی باشید، ممکن است این عمل را صدها بار در هفته انجام دهید. ولی طی روزهای آینده مدت زمانی که افکار خاصی در ذهن شما میماند، طولانیتر میشود، یا به عبارت دیگر تمرکزتان در مورد موضوعی خاص بالا میرود. بنابراین باید صبور باشید تا شاهد پیشرفتهای خود در این زمینه باشید.
روش عنکبوتی
این روش نیز یکی دیگر از تکنیک هایی است که پایه و اساس تمرکز است و به شما کمک میکند تا تمرکز داشته باشید و از حواس پرتی جلوگیری کنید. اگر تار عنکبوتی را تحریک کنید، تار تکان میخورد و عنکبوت نسبت به جنبش تار ، از خود واکنش نشان داده و میخواهد علت حرکت را بیابد، ولی وقتی چندین بار این عمل را تکرار کنید، خواهید دید که عنکبوت ، دیگر نسبت به حرکت تار هیچ عکس العملی از خود نشان نمیدهد و متوجه میشود که حشرهای به دام او نیامده است. این روش را یاد گرفته و ذهن خود را پرورش دهید و در برابر حواس پرتی تسلیم نشوید.
وقتی کسی داخل اتاق میشود یا وقتی در با صدای بلند به هم میخورد، نباید به خودتان اجازه دهید که حواستان پرت شود. شما باید تمرکزتان را برای هدفی که در ذهن دارید، حفظ کنید. مثلاً در یک کنفرانس کلاسی اجازه دهید که دیگران جلوی شما حرکت کنند و سرفه کنند، بدون اینکه به آنها نگاه کنید فقط بین خودتان و کنفرانس ، تونل ارتباطی ویژهای ایجاد کنید و بگذارید دیگران از این تونل خارج باشند. و یا وقتی که با کسی صحبت میکنید، حواستان فقط به او باشد و به صورتش نگاه کنید و از حرفهایی که میزند یادداشت بردارید. بگذارید همه چیز از ذهنتان خارج شود و به هیچ چیز جز او توجه نکنید.
فرصتی برای افکار مزاحم
در طول روز ،
زمان ویژهای را به فکر کردن درباره مسائلی که به ذهن شما خطور میکنند و تمرکزتان
را به هم میزنند اختصاص دهید. به طور مثال ساعت ۳۰/ ۴ تا ۵
بعد از ظهر زمانی است که شما میتوانید به این افکار بپردازید. هنگامی که این
افکار مزاحم در طول روز به ذهن شما خطور کرد و باعث نگرانی شما شد، به یاد آورید
که زمان ویژهای را برای آنها در نظر گرفتهاید و اجازه دهید که از ذهن شما خارج
شوند. کسانی که از این روش استفاده کردهاند، توانستهاند ۳۵ درصد از افکار مزاحم را در طول ۴ هفته در خود کاهش دهند. این تغییر بزرگی است.
گام های اساسی این روش عبارت اند از:
1. زمان ویژهای را هر روز به این افکار اختصاص دهید.
2. وقتی افکار مزاحم وارد ذهن شما شدند، بدانید که زمان خاصی را برای فکر کردن به آنها گذاشتهاید.
3. با تکنیک “حواست را جمع کن” هم میتوانید این افکار را از ذهن خارج کنید.
4. به خودتان اطمینان بدهید که در زمان مخصوصی حتماً به این افکار مزاحم که تمرکز شما را بر هم میزنند، فکر خواهید کرد.
عوامل موثر در تمرکز حواس برای مطالعه؛
سطح انرژی خود را تعیین کنید
چه زمانی از روز ، انرژی شما در سطح بالایی قرار دارد؟ چه زمانی، انرژی شما پایین است؟ مطالعه درسهای دشوار به انرژی زیادی نیاز دارد. امروزه بیشتر دانش آموزان مطالعه درسهای سخت را به زمانی که خیلی خستهاند، به تأخیر میاندازند. وقتی شما خستهاید، تمرکز داشتن بسیار مشکل است و درس خواندن در این مواقع نتیجه معکوس دارد. درسهای مشکل باید زمانی مطالعه شوند که انرژی شما در اوج خود قرار دارد. درسهای آسانتر را میتوانید بعد از درس های مشکل قرار دهید.
نور
استفاده از نور کافی در هنگام مطالعه یک عامل اصلی به حساب می آید. برای اینکه چشمانتان خسته نشوند از نور مستقیم و همچنین نور خیلی کم استفاده نکنید.
میز و صندلی
هنگام مطالعه ، روی یک صندلی معمولی که خیلی راحت نباشد، پشت میز بنشینید. روی تختخواب ، درس نخوانید. تختخواب برای خوابیدن و استراحت کردن است، نه برای درس خواندن!
وضع و حالت بدن
صاف و درست نشستن به تمرکز شما کمک میکند.
علامت و نشانه
اصلاً معطل
نکنید، همین حالا بلند شوید و برگهای را روی در بچسبانید و روی آن بنویسید: “من
به آرامش نیاز دارم، لطفاً اجازه دهید درس بخوانم یا ، لطفاً آرامشم را برهم
نزنید. متمرکز شدن کار دشواری است. با رفتنتان به من کمک کنید.” بعضی از اشخاص بی
ملاحظه ممکن است نسبت به خواهش های شما بی تفاوت باشند. از آنها بخواهید بعداً
بیایند. اگر آنها اتاق را ترک نکردند، تمرین کنید که نسبت به آنها بی توجه باشید.
تلفن ها را جواب ندهید
در هنگام مطالعه نسبت به تلفنها بی تفاوت باشید. بله ، ممکن است شما یک تلفن را از دست بدهید، ولی حفظ تمرکز شما مهمتر است. ممکن است از این به بعد این روش در زندگی شما مفید واقع شود.
کجا بهتر درس را میفهمید
فکر کنید که
کجا تمرکزتان بالاست. اغلب ، درس خواندن در جایی که شما زندگی میکنید، دشوار است.
بنابراین گوشهای از یک کتابخانه را که آرام است و دری وجود ندارد که مردم مرتب از
آن رفت و آمد داشته باشند و نه پنجرهای دارد که منظره پشت آن باعث حواس پرتی شود
را برای خواندن انتخاب کنید. بعضی از دانش آموزان هم در جایی که زندگی میکنند
بهتر میتوانند درس بخوانند. در هر صورت ، مهم خود شمایید.
شنیدن موسیقی
اگر هنگام مطالعه نیاز به موسیقی دارید نوعی از آن را انتخاب کنید که ضرب آهنگی نسبتاً یکنواخت داشته باشد. موسیقی های بی قاعده ، به راحتی ذهن را منحرف میکنند. اگر از یک موسیقی یکنواخت استفاده کنید صدایی که در محیط اطرافتان پخش میشود، حواس پرتی شما را به حداقل میرساند. رادیوی شما هم میتواند یک منبع خوب و در عین حال ارزان برای صداهای یکنواخت باشد.
زمان کافی برای انجام دادن کارها
ابتدا تخمین بزنید که برای هر درس چند ساعت در هفته نیاز به مطالعه دارید. سپس یک جدول زمانی شامل تمام کارهایی که باید درطول هفته انجام دهید، تهیه کنید. مثل کلاسها ، جلسات ، غذا خوردن ، لباس شستن و غیره. آنگاه یک زمان ویژه برای درس خواندن در جدول قرار دهید. حالا وقتی درسی را مطالعه میکنید، نگران درسها و کارهای دیگرتان نیستید. چون میدانید که وقت کافی برای همه آنها دارید.
جدول زمانی خود را طوری طراحی کنید که قابل تغییر باشد مثلاً بتوانید برای درسی که به وقت بیشتری نیاز دارد و مطالعه آن درس در زمان مخصوص انجام نشده تغییر کوچکی را در جدول زمان بندی ایجاد کنید و به مطالعه خود ادامه دهید. خلاصه این که مهارت تمرکز به شما کمک میکند که به خودتان اطمینان داشته باشید، چون توانایی این را دارید که هر آنچه را قبلاً خوب به آن توجه کردهاید و روی آن تمرکز داشتهاید، به یاد آورید.
طبقه بندی موضوعی
- منابع کمک آموزشی وِیژه دروس عمومی کنکور (۵)
- منابع کمک آموزشی وِیژه دروس اختصاصی کنکور (۲۳)
- نحوه مطالعه دروس اختصاصی کنکور (۹)
- نحوه مطالعه دروس عمومی کنکور (۷)
- مشاوره (۷۸)
- دریافت جزوه (۷)
- معرفی رشته های علوم تجربی (۵)
- بودجه بندی دروس کنکور (۲)
- انگیزشى (۴۱)
- آرشیو کنکور های سراسری (۱)
- منابع درسی کنکور تجربی 96 (۲)
- آزمون های آزمایشی (۲)
- آرشیو امتحانات نهایی (۱)
- شرایط تحصیل مجدد (۲)
- اخبار و اطلاعیه ها (۱۰)
آخرين مطالب
-
راه اندازی نسخه جدید سایت
سه شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۵ -
تغییر سرورهای سایت
پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۵ -
فرق بین تراز و رتبه
پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۵ -
نمرۀ تراز چیست و چگونه محاسبه می شود؟
پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۵ -
چگونه تست بزنیم؟
پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۵ -
حکم دیوان عدالت در مورد محدودیت های پذیرش دانشجو در کنکور ۹۵
دوشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۵ -
دیدگاه
دوشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۵ -
چکار کنیم تا در کنکور و امتحانات وقت کم نیاوریم
دوشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۵ -
شرایط ترمیم دروس امتحان نهایی برای دبیرستانیها
يكشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۵ -
مبادا در یک قدمی موفقیت دست از تلاش بکشیم...
جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵
پربازديدها
-
۴۲۱۵ -
۲۳۱۷ -
۱۹۲۲ -
۱۵۹۰ -
۱۳۴۷ -
۱۲۰۹ -
۱۲۲۳ -
۱۰۵۱ -
۸۸۷ -
۸۴۸